حالم خیلی بد بود، بی حال جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم. فربد حالم را پرسید، رادین پیشدستی کرد و گفت: "داغونه"!ا
***
نتوانستم ببرمش مهدکودک، درنتیجه خانه مانده بود. آمد سراغم و گفت: "مامان جون، خیلی خوشحالم مریض شدی. پیشت موندم خونه"!ا
دفتر خاطراتمان با شما
2 comments:
صداقت بچگانه.ولی این تنبل باشی سر کودکستان رفتن این قدر زورش میاد به مدرسه برسه چی می شه!
خیلی بهمون خوش می گذره احتمالا!
Post a Comment