Saturday, July 26, 2014

بزرگ كتابخوان كوچك من

جايى خواندم كودكى كه مى خواند، بزرگسالى انديشمند مى شود.ا
حالا چه انديشمند بشود چه نشود، آخر مى شود عاشق اين پسرك با آن يادداشتش نشد؟!ا



چقدر خوب است بعد چند ساعت بيايى و يك كوچولوى دوست داشتنى، حتا قبل از ديدنت و با شنيدن صدايت ذوق كند و براى آمدن به آغوشت بيقرارى. ا
هميشه اين احساس را داشته ام كه يك مادر بيش از آنچه مى گذارد، مى گيرد.ا

Monday, July 21, 2014

غذاخور فينگيلى

چند روزى است كه آوين غذا خوردن را شروع كرده است. يادم رفته بود چه كيفى دارد به يك موجود خوشگل كوچولو غذا دادن:*ا
نمى دانم در آينده چه بشود، ولى فعلا كه غذا خوردن را دوست دارد. داداشش اميدوار است زودتر به تخم مرغ برسد كه يك قاشق جايخورى هم كه شده از تخم مرغ خودش كم شود!ا

Friday, July 18, 2014

دعاكن هاى دوست داشتنى

بازى واليبال ايران و برزيل است و ايران چند امتياز عقب است. رادين و رسا هم دارند به صداى بلند و پشت سرهم صلوات مى دهند كه ايران ببرد!ا

پي نوشت: قدرت دعا را دست كم نگيريد؛)ا

Tuesday, July 15, 2014

تعبير خواب

وقتي حامله بودم و هنوز نامي انتخاب نكرده بوديم، مانا خواب ديده بودم كه دختري دارم به اسم مهرباني ...ا





Thursday, July 10, 2014

مسايل جدى زندگى

پسرم چرا اوقاتت تلخه؟
آخه بابام مسايل منو جدى نمى گيره!ا
حالا اين مسايل جدى چيه؟
آيپد من قديميه، بازيهايى كه مى خوام روش لود نميشه، مى خوام اين رو بفروشم، پولامو جمع كنم يكى از اين دوربين دارا بخرم. ا

Sunday, July 6, 2014

كشف خود

بچه ها گاهى بيشتر از دور و بر، سرگرم كشف خودشان مى شوند. امروز آوين همان طور كه مشغول شير خوردن بود، با انگشتهاى پايش آستين مرا گرفت. شير خوردن متوقف شد و چند دقيقه بعد مشغول بررسى اين عملكرد پايش بود! حتا وقتى به شير خوردن برگشت، هى سرش را بلند مى كرد و به پايش نگاه مى كرد!ا