بچه نارنگى

مامان، نارنگى كه داده بودى، يكيش خيلى كوچولو بود. بچه نارنگى بود. براى همين قورتش دادم، گاز نزدم دردش نياد!ا

برنامه این آخر هفته

ما (رادین و مادر گرامی)، تولد امیرعلی، رفیق فابریک رادین، دعوت شدیم. اصلا تعجب نکنید از الان دارم اعلام می کنم. این مهمترین اتفاق چند وقت اخیر است. اینقدر اطمینان داده ام که حتما می رویم، تعدادش از دستم دررفته است. ما را باش که فکر می کردیم دخترها خیلی اهل دوست بازی هستند! فعلا آقای پدر از اینکه برای سفرهایمان باید از این به بعد با تولد این جقله ها هم هماهنگ شویم، کمی تا اندکی بیشتر اوقاتش تلخ است!ا

فرشته دندون

يك روز پرسيد كه "راسته دندون آدم بيفته، بذاريش زير بالش، فرشته دندون مياد جايزه بجاش ميزاره؟". گفتم آره و نگرانى هاى رادين شروع شد! شب موقع شام گفت نگران است كه شبها بد مى خوابد، فرشته دندان را پيدا نكند. چند روز بعد نگران شده بود كه نكند همچين فرشته اى نباشد. پريشب هم نگران بود كه نكند وقتى دندانش افتاد، فرشته متوجه نشود. خلاصه بعيد نيست اين جايزه را زودتر مامانش بگيرد، بلكه رادونك دست از سر فرشته دندون بردارد!ا

بی رودروایسی

"وقتی معملم شنای رادین بهش می گوید مثلا ده دور پای کرال برود، رادین تو چشم معلم شنایش نگاه می کند و می گوید: "نمی تونم و در جواب چرا می گوید که "آخه خسته می شم"! دقیق ترین توصیف از حالت معلمش، وقتی اولین بار شنید، بهت زدگی می تواند باشد!ا

تشابه اسمى

داشتم تلفنى با شركت صحبت مى كردم. چند بار اسم كسى به نام بابايى را آوردم. تلفن كه تمام شد، رادين با تعجب پرسيد: بابايى يعنى كى؟ منظورتون پدرجون بود؟!

وضعيت تحصيلى

ديشب مهمان بوديم، پس از كلى به به و چه چه خطاب به رادين براى رفتنش به پيش دبستانى، ازش پرسيدند كه چى تا حالا ياد گرفته است. رادين هم كه در حالت رادين كم حرفه قرار داشت، انگشت سبابه اش را بالا آورد و زير لب گفت: "يك". پيشرفت خيلى قابل ملاحظه اى تا حالا داشته است!ل

ماهی کوچولو

ماهی کوچولوی من عاشق آب و آب بازی است.  با آن عینکی که می زند، هر وقت که سرش را از آب درمی آورد، درست شبیه یک ماهی کوچولوست. دلم می خواهد بگیرم بچلانمش. راستی، دارد کرال پشت یاد می گیرد.  ا
پی نوشت:ا\

روز جهانی کودک مبارک

پیام امسال یونیسف به مناسبت روز جهانی کودک:ا

به همه بگوییم کودکان زندگی را متفاوت از ما بزرگترها تجربه می کنند. نیازهای ویژه آن ها را فراموش نکنیم.ا

اعتماد به نفس، البته چیز خوبی است

برداشت اول: وای مُردم، اینقد دوستام میگن باب اسفنجی برامون بکش، پاتریک برامون بکش، هواپیما بکش. آخه من خیلی نقاشیم خوبه، اونا هم هیچ از من خلاقیت یاد نمی گیرن، فقط خط خطی می کنن!ا

 برداشت دوم: (نهار روز تعطیل با آریانا کوچولو و مامان و باباش) مامان هر بار آریانا منو نگاه می کنه، می خنده. اینقدر از من خوشش میاد. ا

برداشت سوم: من خیلی باهوشم. می دونستید؟!ت

***

البته یک وقتهایی از آن ور بام هم می افتد؛ ولی خوب خوشبختانه آنقدر زمانش کوتاه بوده است که به پست نرسیده است!بردا

راه حل دلتنگى

بايد بروم كارگاه، البته چند وقت ديگر. ولى ديشب همين طور كه داشتم نگاهش مى كردم، يهو دلم تنگ شد! بهش گفتم چند وقت ديگر دو شب پيشش نيستم. با دلجويى گفت: "باهام هر شب حرف مى زنى. خوب آيفونتم مى برى، عكسامو همش نگاه مى كنى. چه اشكالى داره؟ مى تونم يه چيزى هم يادگارى بدم ببرى." بعدش هم آمد پيشم نشست و دستش را گذاشت پشتم.ا

البته راهكارهاى پيشنهادى برگرفته از كارهاى خودم در سفر بدون رادين قبلى است كه برايش تعريف كرده بودم!ا