يك روز پرسيد كه "راسته دندون آدم بيفته، بذاريش زير بالش، فرشته دندون مياد جايزه بجاش ميزاره؟". گفتم آره و نگرانى هاى رادين شروع شد! شب موقع شام گفت نگران است كه شبها بد مى خوابد، فرشته دندان را پيدا نكند. چند روز بعد نگران شده بود كه نكند همچين فرشته اى نباشد. پريشب هم نگران بود كه نكند وقتى دندانش افتاد، فرشته متوجه نشود. خلاصه بعيد نيست اين جايزه را زودتر مامانش بگيرد، بلكه رادونك دست از سر فرشته دندون بردارد!ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment