Saturday, May 28, 2011

یه چیزی بگم؟

مامان، یه چیزی بگم؟

اصولا رادین برای حرف زدن اجازه لازم ندارد. جمله بالا که معمولا بعدش تازه باید فکر کند که چه بگوید، کاربردهای دیگری دارد:ا

به تاخیر انداختن انجام دادن یک کار ناخوشایند مثل غذا خوردن یا جمع کردن اسباب بازی های سرگردان در هال (اتاق نشیمن)ا

سنجش میزان عصبانیت من بعد از یک کار بد

نیاز به زمان برای فکر کردن قبل از دادن پاسخ

گفتن یک حرف خیلی عجیب یا دارای عوارض (!) مثل اینکه فردا نمی رم مهدکودک یا اگه برم اصلا غذا نمی خورم

...

1

بله، ماجرا از این قرار است!ا

2 comments:

khaale roro said...

خالش وقتی می خواد یک پروژه جدیدی پیش بکشه که می دونه ممکنه قانع کردن عمونیما خیلی هلووار نباشه می گه "ببین من یک "آیدیای خیلی بریلینت" دارم.حالا باید به رادین هم یاد بدم بگه مامان "یه چیز بریلینت بگم؟"

آزاده said...

هر وقت خواست زن بگیرد یادش بده لطفا!