داشتیم راه می رفتیم و رادین هم از خاطرات بچگیش که خودم برایش هر از گاهی تعریف می کنم، حرف می زد و هی ازم می پرسید که "یادت می اومد؟". تا اینکه مکثی کرد، بهم نگاه کرد و پرسید "خوشحالی که بزرگ شدم کم کم، اندازه بابام شدم دیگه؟"!ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
قد باباش شده دیگه!!
آزاده جر نزن...قول دادی قد باباش شد بیای خواستگاری
افروز جان، می دانی که من یک کم درگیرم. خودتون وکیلید!
Post a Comment