Saturday, August 9, 2008

رادین در کانادا

و بالاخره رسیدیم. این طولانی ترین باری بود که این راه را آمدیم. البته از نظر زمانی ترانزیتمان کمتر از همیشه بود، ولی خوب مامان و بابای تنها بچه ای باشی که در طول پروازدوم فقط یک ساعت خوابید، کار آسانی نیست! وقتی رسیدیم، رادین خوب و من و بابایی خسته بودیم. ل
رادین در فرودگاه خاله اش را دید و از همان موقع خاله خاله ای راه انداخته است که بیا و ببین! و امروز چهارمین روز ما در سرزمین سبزی است که هوای گرمش جیره بندی است! ا

2 comments:

Unknown said...

arash mozhgani:Dear Radin,wishing u a joyous and wonderful trip with ur family.

leyla said...

Bah Bah Residan bekheyrrrrrrrrrr
pas hesabi darin keyf mikoninaaa jaye man khaali......
inavara ham bieen digeeeeeeeeeeee
:-(