از وقتی پدرجون برگشته است، رادین هر روز آب بازی در حیاط دارد! درست موقع آب دادن باغچه ها می روند و نیم ساعت بعد خیس و آبچکان برمی گردند! گویا رادین با تک تک آبپاش ها یک سلام و احوال پرسی باید بکند. نمی دانم از پس فردا بدون این آب بازی ها چه باید بکنیم؟! دیروز که پدرجون گفت رادین برویم آب بازی، چنان دوید و پدرجون را بغل کرد و آخی گفت که تا شب کیف پدرجون کوک بود! ت
پی نوشت: نمی دانم، شاید تا پست بعدی چند روز فاصله بیفتد. به هر حال پست بعدی اولین ماجرای رادین در کانادا خواهد بود.ت
No comments:
Post a Comment