Monday, April 14, 2008

پياده‌روي عصرانه

هواي بهاري و يك عدد رادين پرجنب و جوش باعث مي‌شود كه تقريبا هر روز عصر يك سري به حياط بزنيم. شال و كلاه مي‌كنيم و مي‌رويم كه رادونك قدم بزند. بعد از احوال‌پرسي با "مايي" چند دقيقه‌اي راه مي‌رويم تا اينكه رادين يا هوس بغل مي‌كند يا هوس اينكه بنشيند روي زمين و با انگشت‌هاي كوچولوش سنگ و برگ و ... جمع كند؛ و اين است پايان پياده‌روي روزانه! آ
چند روز پيش كه خيلي جالب بود،‌خانه بوديم كه ناگهان توجه رادين به كف جلب شد. بله، كف خانه. دستم را گرفته بود و داشتيم دوتايي قدم مي‌زديم كه هي دولا مي‌شد و دست مي‌كشيد به كف. هروقت هم جنس كف عوض مي‌شد،‌مثلا مي‌رفتيم آشپزخانه يا توي اتاق‌خواب‌ها بيشتر دست كشيدنش به كف طول مي‌كشيد. خيلي برايم جالب بود. آ
اين قدم زدن در خانه هم حكايتي دارد. هر وقت رادين حوصله‌اش از نشستن يا بازي كردن در يك محدوده سر مي‌رود، هوس گشت و گذار به سرش مي‌زند. آن وقت است كه مي‌آيد دست مرا مي‌كشد و مرا بلند مي‌كند و خودش به سمتي كه مي‌خواهد برود هدايت مي‌كند. خدا نكند كه من بخواهم طرف مقابل بروم. چون رادين در حالي كه صداي گريه‌ غرغري‌اش بلند مي‌شود،‌يك پايش را سفت مي‌كند و بقيه بدنش كه به دست من وصل است، كش مي‌آيد. بديهي است كه اين من هستم كه جهتم را عوض مي‌كنم! آ
پي‌نوشت: گريه غرغري منظور چيزي بين اعتراض و غر با صداي گريه و بدون اشك است كه ما در طي روز فراوان داريم! آ

4 comments:

leyla said...

Man Asheghe in Peynevisa shodam!! tozihat besiar AALISTTTTTTT,
rasti: AHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHHH Daaee ham bachedar ham shode taze ahhhhhhhhhhhhhhhh bache dovom ham dare miad, ahhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhhh man cheghadr bikhabar budam............

khaale roro said...

bebin mamani "nane ghorghor" yadete? moteradefesh vase pesmali chi mishe?;)

khaale roro said...

oon angoshtaye koochoolooye chiz jam konesho ye boos bede az tarafe khale.

آزاده said...

Leyla jan,
Bar sare jooy neshin o gozare omr bebin. Hala akse khoob az sam dashtam mizaram rooye site.
Neveshtat ham man va ham in khale roro ro bord oon salhaye door. Yadesh bekheyr.

Roshanak jan,
Sharmandeh, injoor mavaghe behesh migam khaharzadeye nane ghorghor!