ديروز براى اولين بار با دخترم مامان بازى (خاله بازى) كردم. داشتم عصرانه مى خوردم كه صدايم كرد بروم اتاقش و اشاره كرد كه روى زمين بشينم. بعد فنجان و نعلبكى اسباب بازيشو آورد و از كيك من مى خورد و بعدش هم از تو فنجان اسباب بازيش مثلا "آبه" مى خورد. انگشتهاى كوچيكش وقتى دو طرف فنجان را گرفته بود، خيلى دوست داشتنى بود. خيلى خوش گذشت:)
پى نوشت: الان هم نى نى هايش را خوابانده است!
No comments:
Post a Comment