انگار آوين دوباره دارد دندان درمى آورد. يازدهمين دندانش. براى همين ناميزان است و ميلى به غذا ندارد. اينجور وقتها دوبرابر به من مى چسبد. با توجه به اينكه مانا براى كمك به خاله جون رفته است، آوين خانم خيلى روزها مهمان شركت است و چون فردا هم يكى از آن روزهاست، قرار است خسابى گل سينه مامانش بشود.
رادونك حسابى دارد از تابستانش استفاده مى كند و الان هم با پدرجون و سام و رسا و بقيه رفته است ييلاق! البته براى تماشاى مسابقه واليبال امشب برمى گردد!
No comments:
Post a Comment