نزدیک افطار بود و بابایی داشت دعای مورد علاقه اش را گوش می داد. یکهو رادین گفت "چی میگه؟ میگه رب انار؟". وسط خنده برایش توضیح دادیم که نه، این دعاست و این را نمی گوید. حالا مگر ول می کرد! گفت: "اینا، الانم گفت آش انار. درس آشپزی میده"!ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
رادین جان عالی بود عالی، بلکه نسل شما به همه یاد بدهد که به زبانی دعا کنند که زبان خودشان است و برای همه از پیر و جوان و کودک قابل فهم است.
کامنت دوم: یعنی هر کاری میکنم نمیتونم جلوی خنده ام را بگیرم و از این نکته بینی کودکانه ولی کاملاً درست خوشنود نباشم
یعنی واقعاً "پروردگارم" یا "خدایا" به اندازه "ربنا" گویا نیست؟
Post a Comment