Thursday, July 5, 2012

در واقع

قرار بود با پدرش بروند سی دی بخرند. دیدم دیر شده است و رادین هم خیلی پکر است. گفتم که خودم می برمش. ازش راه را پرسیدم، گفت که "در واقع باید بریم طرف آنجایی که شال می خری همیشه". وقتی هم از در خارج شدیم، جهت را نشان داد و گفت: "در واقع از این طرف"! عاشق این کلمه های قلمبه سلمبه است!ا

2 comments:

Anonymous said...

آزاده جان "در واقع" تعداد پستهای شما به شدت افت کرده است

آزاده said...

در واقع، ديدم حالا كه همه ما را تحريم مي‌كنند، ما هم بقيه را تحريم كنيم!
البته سريال خوب هم بي تاثير نيست!