حسابي ماهي كوچولوي ما شنا ياد گرفته است، البته هنوز با بازوبند. خيلي هم آب را دوست دارد. جمعه رفته بوديم باغ پدربزرگش و پنج ساعتي را داخل يا كنار استخر گذراند. ديگر نگرانش شده بوديم! راستي پريروز هم كه تعطيل بود، براي اولين بار سوار تلهكابين شد. رفتيم تا ايستگاه پنج توچال و همانجا صبحانه خورديم. برنامه خيلي خوبي بود. من چقدر اين تعطيلات وسط هفته را دوست دارم! داشت يادم ميرفت، يك عروسي هم دعوت داشت؛ به عنوان مهمان ويژه مادرشوهر (نازي خانم دوست مانا)! مهمان ويژه مادرشوهر همان اول عروسي قاط زد (قاطي كرد خودماني) و در يك اقدام عاقلانه توسط مادرش به نزد پدرش منتقل شد و آخر عروسي در خواب تحويل گرفته شد!ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
5 comments:
میشه لطفاً در مورد نحوه قاط زدن بیشتر توضیح بدهید، علاوه بر اطلاع ما جهت ثبت در تاریخ هم لازم است
Ba comment ghabli movafegh mibasham, lotfan etellate bishtar bedahid..
dar zemn che saati az khaab boland shodin o raftin palang chal sobhaneh khordin??
ooppsss, istgahe 5 tochal!!! na palang chal!!!!!
dar har surat soal avaz nashode, hamoon soal che saati??
eeeeeeee layla khaloo jan khoofi?
قاط زدن حالتهاي مختلفي دارد و بسته به موقعيت به شكلهاي گريه، جيغ، پنهان شدن زير ميز يا پشت مامان، لج و ... ظاهر ميشود.
ساعت 7.5 بلند شديم، ساعت 9 ايستگاه 5 توچال بوديم!
Post a Comment