Wednesday, December 15, 2010

مورچه

یک قرار کاری داشتم که خیلی هم ناموفق بود و کلافه برگشتم دفتر. دیدم پدر و پسر با یک قوطی اسمارتیز مشعوفند. یعنی اسمارتیز خورده شده است و قوطیش دور انداخته نشده است، چون قرار است مورچه توی آن جمع کنند! خلاصه کنم که طی هشت ساعت بعدش ما با قوطی مربوطه محشور بودیم و حتی در جواب اینکه این قوطی دور انداخته شود و به جایش در تهران یکی دیگر برای نورچشمی خریداری شود، جواب شنیدیم که: نه بابا، اونا که برای مورچه نیستند، این فقط مال مورچه جمع کردن است!ا

2 comments:

khaale roro said...

khoda nakone ye chizi bere too kalleye koochoolesh. dige nemishe daresh avord. inam ye boose kajaki vaseye kalleye koochoolesh :*

آزاده said...

behesh midam!