Saturday, July 31, 2010

نخستین سینما

جمعه برای اولین بار با رادونک رفتیم سینما، آن هم سینما موزه ایران. وقتی نشستیم چنان ذوقی می کرد که خیلی حیفم آمد دوربین همراهم نبود که فیلمش را بگیرم. نیم ساعت آخر حوصله اش سر رفته بود و چند بار پرسید که چرا باید تا آخرش بنشینیم که وقتی برایش توضیح دادم تا فیلم تمام نشود، درها را باز نمی کنند که برویم بیرون، قانع شد. خلاصه اینکه یک پسر دسته گل بود و احتمالا تا مدتها خاله بدون یادآوری خاطراتش نتواند سینما برود! آخرش هم اعلام کرد که باز هم سینما می آید که خبر خوبی بود، چون فیلمش هیچ چیز بانمکی برای رادین نداشت و می ترسیدم زده شده باشد. توضیح اینکه رادین فیلم بانمک دوست دارد و این یعنی اینکه بخنداندش.
راستی فیلم چهل سالگی را رفتیم که بد نبود، ولی کتابش خیلی جالب تر بود.
پی نوشت: این اولین سینما رفتن من و بابایی بعد از تولد رادین هم بود!
ا

No comments: