Tuesday, July 27, 2010

رابطه اشتها و مراسم رسمی

خاله باعث شد که رادین دو تا عروسی در هفته گذشته شرکت کند؛ بالاخره نمی شد که فقط او را نبریم. آقا رادین ما هم در این دو تا عروسی که در باغ هم بودند، یک آقای به تمام معنا بود و احتمالا خیلی ها را به فکر بچه دار شدن انداخت! و اما، نشستن در باغ و پذیرایی مدام و احیانا جوگیر شدن از اینکه هی جلوی آدم سینی بگیرند و بگویند بفرمایید، اشتهای بچه ما را چنان باز کرده بود که تقریبا تمام مدت تا قبل از اینکه بخوابد، داشت می خورد. ما هم که در این زمینه ندید بدید، هی ذوق می کردیم. خلاصه نتیجه گیری این شد که برای تقویت اشتهای رادین، ما باید هفته ای یکبار عروسی باغ دعوت شویم!ا

2 comments:

leyla said...

bebin aroosie khodesh che bokhore!!!

آزاده said...

didan dare!