Wednesday, April 14, 2010

حس ناامنی

احساس ناامنی اش را می فهمم. حتی اگر یک دقیقه مرا نبیند، نگران می شود. وقتی صحبت رفتن به جایی را می کنم، سریع می پرسد منو هم می بری؟ البته به قول خاله مریم، مگر ما آدم بزرگهایش در اینجا همین احساس را نداریم؟!ا

No comments: