احساس ناامنی اش را می فهمم. حتی اگر یک دقیقه مرا نبیند، نگران می شود. وقتی صحبت رفتن به جایی را می کنم، سریع می پرسد منو هم می بری؟ البته به قول خاله مریم، مگر ما آدم بزرگهایش در اینجا همین احساس را نداریم؟!ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
دفتر خاطراتمان با شما
No comments:
Post a Comment