Tuesday, October 20, 2009

بار سنگين زنان شاغل

از آن روزهايي است كه مدام ياد كتابي با عنوان بالا مي‌افتم. كار بيرون، مسئوليت‌هاي خانوادگي، كار خانه، روابط اجتماعي، و ... باعث مي‌شود كه بعضي روزها واقعا از پا دربيايم. راستي چند وقت است كه يك دل سير رمان نخوانده‌ام؟ فهرست تك و توك رمان‌هاي خوبي كه چاپ شده‌اند و بايد بخرم، به چند صفحه رسيده است. آخرين سينما، تئاتر يا پياده‌روي با همسرم؟ هرچه سعي مي‌كنم يادم نمي‌آيد. چند وقت است نمي‌رسم مرتب با خواهرم صحبت ‌كنم. درس خواندنم بيشتر شبيه يك شوخي شده است. به كارهايي كه سال‌ها است قرار است انجام بدهم و نرسيده‌ام، اصلا فكر نمي‌كنم. ولي از همه اين‌ها بدترعذاب وجدان اين است كه ديشب بچه‌ام خوب نخوابيد، چون اين هفته وقت كمي باهاش گذرانده‌ام. بعضي روزها حالم هيچ خوب نيست. ا

2 comments:

leyla said...

ey baba inja chera inghar sokoote??!!! Radin in dostanet kojan?? mamanet chera ghat zade??
fekr konam dige vaghtesh resideh khodet biaee benevisi

آزاده said...

Khale khareji inja tatilat e akhare haftast!
Rasti parishab bacheha khooneye ma boodanad, jaye har do toon kheili khali bood.