ديشب دوست جديد رادين، رايان كه پسر دوست قديمي مامانش است، مهمان ما بود. مدتها بود مهمان کوچکتر از خودش ندیده بود و یک کم مساله این اسباب بازی مال منه داشتیم (با بچه های بزرگتر از خودش هیچ وقت این مساله را نداشتیم). تازه داشت راه می افتاد که رایان کوچولو خوابش برد. دیدن بازی بچه هامون با هم خیلی برای من و شیلا جالب بود.ا
رایان داشت تند و تند سینه خیز می رفت و من ماهی کوچولو صدایش کردم، رادین هم زود دراز کشید روی زمین و گفت: من هم ماهی بزرگم!رایا
1
No comments:
Post a Comment