Tuesday, September 22, 2009

جای دل

امروز صبح مطابق سایر روزهایی که رادین قبل از زنگ ساعت بیدار می شود، آمده بود پیش من دراز کشیده بود. برای اینکه او کمتر وول بخورد و من کمتر لگد، شروع کردیم به بازی "این چیه؟" که منظور معادل انگلیسی این چیه هستش. شکمش رو نشان دادم و گفتم "تامی" و اون هم گفت یعنی "دل" . فکر کردم تا بچه ایم دلمان داخل شکممان هست و وقتی بزرگ می شویم می رسد به قلبمان. هیچ وقت به این نکته فکر نکرده بودم.ت
پی نوشت: البته من هم مانند شما می شناسم آدمهای خوش شانسی را که هنوز در بزرگسالی دلشان در شکمشان باقی مانده است!ا

3 comments:

khaale roro said...

خاله دلش رادین می خواد

آزاده said...

کدام دل؟ محل جغرافیاییش را مشخص کن. راستی دیشب وسط شب خیلی گریه کرد، صبح ازش پرسیدم چرا گریه کردی؟ گفت: چون شما را می خواست دل و شکمم!!

khaale roro said...

والا ما نه تو بچگی نه تو بزرگسالی شکمو نبودیم که حالا می پرسی "کدوم دل". همون دل دیگه. مثل همون "دل و شکم " رادین که نصفه شبی مامانیش رو می خواسته.