رادين از وقتي خيلي كوچك بود، از نقاشي خوشش ميآمد. يادم ميآيد اولين سفر طولاني با هواپيما كه مردادماه سال پيش بود، همين نقاشي نجاتمان داد. نقاشيهايش هم خط خطي است، به جز وقتي كه باران ميكشد كه آن نقطه نقطه است. جالب است كه هر خط خطي با قبلي فرق دارد، مثلا يكي ماشين است و بعدي كرگدن. حالا يك هفتهاي است كه از خط خط كردن به كشيدن منحنيهاي بسته رسيده است. ديروز هم كه يك دايره كشيده بود، گفت: "گرد كشيدم، گرد بسته است. صبر كن باز بشه، بعد برو. ا، اينو!".ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment