Thursday, June 25, 2009

امان از دست این برق

دیروز برق رفت و دهنم سوخت گفتم "برق رفت".ا
رادین: کجا رفت؟ چرا رفت؟ (در شرف گریه)ا
مامان: نه، یعنی برق نیست.ا
رادین: کی برقو خاموش کرد؟
مامان: شرکت برق
رادین: کدوم شرکت برق؟
مامان: همون شرکت برق
رادین: کدوم شرکت برق؟
مامان: همون شرکت برق
...

6 comments:

khaale roro said...

ماجرای "اون خانومه که عق زد" رو مامان برات تعریف کرده؟

khaale roro said...

راستی روز اولی که داره میره مهد کودک عکس ازش بگیر. من یک عکس دارم از روز اولی که دارم میرم کودکستان.

آزاده said...

کدام ماجرا؟ یادم نیامد. یک سر نخ نیاز است!

Unknown said...

سلام رادین جان.خوبی؟مهد خوش گذشت؟امیدوارم حسابی بهت خوش گذشته باشه.به امید روز جشن فارغ التحصیلیت از دانشگاه.حتما عکست را برامون بزار.

اسمش (گالیور) گلام بود.
glum.
به معنای

افسرده و بد بین.

Unknown said...

راستی یادت باشه مجبور نیستی حتما بری هنوز هم می تونی صبحا دیر از خواب پا شی و تو خونه هر کاری دوست داری بکنی و هیچکی هم مثل خانم معلم نیست که دعوات بکنه یا ازش خجالت بکشی.اصلا این چه کاریه.اصلا کی بهت گفته مدرسه جای خوبیه.از زندگیت لذت ببر...راحت باش عزیزم چرا زندگی رو برای خودت سخت می گیری.آخه تابستون هم کسی میره مدرسه.برو استخروپارک و مهمونی .برو دخترای همسایتونو اذیت کن.اصلا یه کاری کن جیغ بکشن.لطفا خانم مهندس شما هم منو اینجوری نگاه نکنید.بهتره دیگه ادامه ندم.رادین جان بعدا خصوصی باهات صحبت می کنم...

آزاده said...

اینجا چقدر بدآموزی دارد؛)ا