ديشب جلسه داشتم و نزديك به ساعت ده شب خانه رسيدم. پسرك بيدار بود و مشغول بازي. موقع خواب بهش گفتم كه اسباببازيهايش را جمع كند. گفت: "نه، نيميخواد؛ خسته ميشم؛ كمرم درد ميگيره". من هم بهش گفتم عيب ندارد، جمع كن من بعد ماساژت ميدهم. زود بلوزش را زد بالا و گفت: "كمرم درد گرفته، بيا ماشاز بده"!ا
پينوشت: اگر منتظريد ببينيد بالاخره اسباببازيهايش را جمع كرد يا نه، منتظر نباشيد! آدم مگر هر چيزي را اينجا بايد بنويسد!ا
2 comments:
rasti in tanbali dar babe jamo joor koni aslan besyar besyar nader hast too khoonevade!! man nemidoonam in bache be ki rafte dar in mored??!!
vaghean. Bacham too hame chi avalie!
Heyf ke Farshid inja ro nemikhoone, vagarna migoftam be amoush rafte!
Post a Comment