Sunday, January 11, 2009

لالايي شبانه

مامان رادين (جوري كه خودش گاهي صدايم مي‌كند) از اين چند روز تعطيل استفاده بهينه كرد. حالا ديگر رادين براي خواب از اول توي پارك يا تخت خودش مي‌خوابد (مثل قبل نبايد حتما پهلوي من بخوابد و بعد از خواب به تخت خودش منتقل شود!) و بالش خرسيش را بغل مي‌كند و مامان كتاب لالايي يا قصه برايش مي‌خواند تا بخوابد. فكر مي‌كردم سخت‌تر از اين باشد. البته هنوز چانه مي‌زند كه "تو تخت مامان و بابا" و يا وسط شب بدخواب مي‌شود، ولي دركل خوب با قضيه برخورد كرده است. به‌نظرم زمان‌بندي درست بود!‌ا
پي‌نوشت 1: يك اعتراف كوچولو براي پسملي خودم: من هم به‌اندازه تو دلم براي اينكه پهلوي من بخوابي تنگ مي‌شود؛ ولي خوب بزرگ شدن اجتناب‌ناپذير است!ا
پي‌نوشت 2: قبل از اينكه كسي بپرسد (ويژه خاله مريم كه به‌جاي كامنت، ايميل مي‌زند) بايد بگويم نخير هنوز در اتاق خودش نمي‌خوابد. چون شبها دوسه‌بار بيدار مي‌شود و مامان و بابايش سختشان است تا اتاقش بدوند!ا

3 comments:

leyla said...

Khale Maryam??? koo? kojas??

khaale roro said...

mamani ye aks az vaghti ke balesh khersihso baghal mikone begir.

آزاده said...

Leyla? in hame dar morede khale Maryam too yeki az commenta tozih dadam, bazam koo?

Chashm khale joon!