Saturday, October 25, 2008

نانا بزنيم

اين روزها ماجرا داريم. آقا كوچول موسيقي دوست ما دلش مي خواهد موسيقي دان هم بشود. تا حالا فقط سراغ تمبك بابايش مي رفت، حالا ديگر به ارگ گير داده است. دست آدم را مي گيرد كه بريم "نانا بزنيم". ژستش هم چنان كامل است كه حرف ندارد. فكر مي كنيد ديشب چطور پدرش راضيش كرد كه ول كند؟ گوشي هاي سي دي پلير را گذاشت در گوشش كه آهنگ گوش كند. اون هم با يك جديتي گوش مي داد كه انگار دارد به يك سخنراني در مورد حفره سياه گوش مي كند! ا

2 comments:

khaale roro said...

akhey ma arezoo be del nashodim yeki too ma zatan be honar alaghe dare. goftam zatan yani inke baghiye jestan daran.

آزاده said...

Taze yek ghasem abadi ham miraghse!!