Monday, August 11, 2008

گصه

رادین عاشق گصه (قصه) است، به خصوص قبل از خواب. گاهی که خوابش نمی برد مجبوریم از زمین و زمان چرت و پرت ببافیم، چون تا ساکت می شویم دوباره می گوید: "گصه گصه". یک بار که بابایی دیگر به سیاستهای دولت و غیره رسید و رادین هنوز بیدار بود! سختیش این است که نمی گذارد از روی کتاب بخوانیم. یعنی دوست دارد، ولی خودش تصمیم می گیرد کتاب را ورق بزند و تا حالا من که نتوانسته ام یکی از کتابهایش را از اول تا آخر برایش بخوانم! ا

3 comments:

leyla said...

aval inke jedan in Radunak torki dare harf mizane...man negaranesham....
dovom inke Radunak mano mikhad ke barash koli dastan daram taarif konam, inghadr ke dige khodesh khaste mishe o tarjih mideh ke ketab bekhune.......
Azadeh to ke khob miduni man cheghadr dastan daram!!!!!
akh akh khodaeesh jaye in khale roro khaalie yekam bahash kal kal konam :(

leyla said...

Azadehhhhhhhhhhhhhhhhhhhhh inavara nemiaeeeeeee?????????????????????????????????????????????????????

آزاده said...

Fekr nemikonam. Shayad dafeye ba'd!