بهتازگي رادين ناگهان هوس ميكند روي زمين بنشيند. خوب هيچ كاري را هم كه دوست ندارد تنهايي انجام دهد، پس اول دست بقيه را ميگيرد و مينشاند روي زمين و بعد هم خودش ميآيد. آخر هفته گذشته كه هر دو شب مهمان داشتم، برنامه آخر شبمان همين بود. دست مهمانها را ميگرفت و جمعشان ميكرد روي زمين، خودش هم ميآمد وسط حلقه مينشست و خندهاي از سر رضايت ميكرد. براي ديگران هم كه خوب چون يكبار است، خيلي جالب بود. ولي ما اينقدر اين روزها روي زمين نشستيم كه بهزودي همه زانودرد ميگيريم. حالا اين كه خوب است،گاهي دارم تلويزيون تماشا ميكنم و رادونك من را ميبرد يك گوشه يكي از اتاقها بنشينيم. يك ذوقي هم بعدش ميكند. آ
پينوشت: البته اينطور نيست كه رادين هركاري بخواهد بكند، ولي خوب بهاندازه كافي نبايدها برايش تعريف شده است كه نخواهم تفريحات بيخطر و بيضررش را هم به آنها اضافه كنم. آ
3 comments:
Radunak ossooolan khakie......pesmal darvisheeeeee, amma dar taajobam ke be mamanesh o khale kolah ghermezi narafte!!! (az un khandehaye sheytani :))))
haaa dar zemn man baghali polo roye zamin goshe otaghetun mikhoram ba RADUNAK!!!
ARASH MOZHGANI:be omide rozi ke radin aziz bozorgi chon amir kabir va Dr hesabi shavad va iran o irani behesh eftekhar koneh.omidvaram in weblog ta anroz edameh dashteh bashe va az movafaghiat hayash benevisad....
Merci Aghaye Mozhgani az lotfetan. Omidwaram ghabl az har chiz adam e khoobi bashad!
Post a Comment