Tuesday, April 15, 2008

پيشرفت

رادين روز به روز منظورش را بهتر مي‌فهماند. ديشب وسط شب هم كه شير مي‌خواست و چون يكي دو دقيقه طول كشيد تا شيرش آماده شد،‌شيونش رفت هوا، وسطش گفت "شير". حالا من را تصور كنيد كه نصفه شبي و تو اون هاگير و واگير شروع كردم به بوس كردن و چلوندنش كه باز هم گفته "شير"! احتمالا داشت اون موقع بهم بد و بيراه مي‌گفت. ولي خوب كار ديگري نداشتم، چون شدت شيون جوري بود كه باباي گرامي پريده بود توي آشپزخانه. چقدر اون موقع كه شير خودم را مي‌خورد (تا يك‌سالگي)، از اين جهات راحت بوديم! آ
راستي "بش" كه گاهي با حركت دست هم همراه مي‌شود، يعني بشين يا بنشانم. ديروز هم همه‌اش يك چيزي برايم مي‌آورد و مي‌گفت" دست"، يعني بگير. تيا

2 comments:

khaale roro said...

mamani ye khorde ham az zaboone babayi benevis.

khaale roro said...

mamani behesh "boos" ham yad bede. khaleh oomad hey bege "boos". yani "khaleh mano mach kon". akh ke cheghadr becheloonamesh.