ديگر صندلي ماشين رادين برايش كوچك شد. حالا در صندلي جديدش مينشيند و رويش ديگر به سمت پشتي صندلي نيست. فكر كنم خيلي حال ميكند. البته وقتي آن تو نشسته است، بيشتر صندلي ديده ميشود تا خودش! بهخصوص كه عادت دارد لم بدهد يا خودش را يكوري كند (مهم نيست چقدر محكم بسته باشيمش؛ بالاخره يك راهي براي آزاد كردن خودش پيدا ميكند). اگر همت كنم و باتري صندلياش را بندازم، آهنگ هم ميزند. وقتي بچه آدم بيشتر از 10 جور وسيله باتريخور داشته باشد، باتري انداختن هم خودش پروسهاي ميشود. صندليش را هم كرم و قرمز گرفتيم نه كرم و سرمهاي. به اندازه كافي وسايل آبي دارد! آخر چرا اينقدر دايره رنگهايي كه براي پسربچهها ميتوان استفاده كرد به نسبت دختربچهها كم است؟ خدا را شكر حالا قرمز را باقي گذاشتهاند! آ
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment