Sunday, November 30, 2014

مراسم صبحگاه

جمعه ساعت ٩ شب پسرك ما موقع بستن كيفش يادش افتاد كه بايد شنبه سر مراسم صبحگاه خبر بخواند. چى؟ جدول ليگ برتر فوتبال! خلاصه بعد از خواباندن همه رفتم سراغ گوگل عزيز و جدول ليگ برتر را پرينت گرفتم. حالا گرفتارى، سايتش تاريخ نداشت و با توجه به دنبال شدن ليگ در خانه ما در حد صفر، هيچ كدام نمى دانستيم اطلاعات درست است يا مثلا مال پارسال. خلاصه تا رادين برگردد، دلهره داشتم! معلوم بود سرش كلى صحبت هم كردند، چون بعدازظهر با يك قيافه كرمكى به بابايش زنگ زد كه بگويد پرسپوليس پايين تر از استقلال است و به پدرجون زنگ زد كه بگويد ملوان آخر است! 

Wednesday, November 26, 2014

عقل تو كله اش اومده*


حالا خيلى چيزها را مى شناسد. سرش را روى بالش مى گذارد، گوشى تلفن و موبايل را روى گوشش مى گذارد، خوردنى را بدون مكث به طرف دهنش مى برد و وقتى كه براى بيرون رفتن در صندلى ماشين مى گذاريمش، با حوصله و بدون جيغ و داد منتظر مى شود. درضمن اگر من لباس بيرون بپوشم، از ترس اينكه دارم مى گذارمش و مى روم بيقرارى مى كند، مگر اينكه سريع بغلش كنم. ا
*جمله من و بابايى موقع ذوق كردن از كارهاى دخملى

Saturday, November 22, 2014

وضعيت عادى خانه ما


پسرم دارد دور از دسترس خواهرش تمرين خط مى كند؛ چه شود!ا


Wednesday, November 19, 2014

تلاش براى ايستادن

جوجوى ما سعى دارد بايستد. تمام مدت كنار ميز را مى گيرد و بلند مى شود. تازگى يكى دو قدم هم برمى دارد. خوش خنده است و كوالاى مامانش!ا

Friday, November 14, 2014

پروژه Teddy Bear

قرار است يك عروسك حيوان با يك متن و سوغاتي از ايران براي مدرسه‌اي در روسيه بفرستند. اين كار را سر كلاس كامپيوترشان انجام مي‌دهند و گويا يك پروژه بين‌المللي است. اول مي‌خواستند يوزپلنگ ايراني بفرستند، ولي چون معلمشان پيدا نكرد، به گربه ايراني تغييرش دادند. متن نامه را هم قرار است رادين بنويسد كه زبانش بهتر از بقيه است. من خيلي هيجان‌زده شدم، ولي خودش خونسرد برخورد مي‌كند، انگار قرار است يك هويج بفرستند سولوقون!ا

Monday, November 10, 2014

گاز فشان (دندان فشان)

وقتى هنوز خاله جون بود، گاز فشان (دندان فشان) يا همان جشن دندان درآوردن برايش گرفتيم. تا حالا عكسش را نگذاشته بودم كه عكس دندان فشان رادين را هم بگذارم. ترسيدم اين پست هم برود پيش آنهايى كه ننوشتم!ا
در ضمن از توى اسباب هاى جلويش آمپول را برداشت. فعلا قصد دارد دكتر شود؛)ا
رادين قلم برداشته بود:)ا
در كل خواهر برادر يك شكل و شمايل را دوست دارند!ا