امروز كه توى بغلم بودى آوينكم و بوى دلپذيرت همه وجودم را پر كرده بود، يادم افتاد يكبار خاله جون كه داشت برمى گشت رو به رادونك گفته بود كاش مى توانستم بوى تو را در يك شيشه بريزم و با خودم ببرم.ا
راستى مى دانى هر بچه اى بوى خودش را دارد؟
دفتر خاطراتمان با شما
No comments:
Post a Comment