Sunday, August 18, 2013

فندق و دونه

نمی‌دانم اینجا نوشته بودم یا نه، تا وقتی رادین به دنیا نیامده بود بهش می‌گفتیم فندق و چون خیلی طول کشید تا من و بابا بتوانیم سر یک نام به توافق برسیم، تا وقتی که به دنیا آمد نامش فندق بود.ا
حالا خودش نام خواهر در راهش را دونه گذاشته است. بدین وسیله از همین‌جا ورود دونه خانم (خانم به احتمال 90 درصد) اعلام می‌شود و از این به بعد در این وبلاگ ماجراهای رادونک و دونه را خواهم نوشت.ا

3 comments:

maryam said...

elahi man ghorbon in radon, doneh va madareshon beram, cheghadr delam tangete dostam.
man ham haminja vojod in doneh khanom ro tabrik migam
boos har 3taton

Anonymous said...

رادین عزیزم

من بعد از چند ماه دوری از این بلاگ دوست داشتنی حالا دوباره برگشتم و بسیار از دیدن اینکه انقدر بزرگ شدی و تازه داری خواهر دار (احتمالاً) هم میشوی بسیار سورپریز شدم

امیدوارم که همگی خوب باشید و از غیبت طولانی هم عذرخواهی میکنم

آزاده said...

@Maryam: ma ham kheili deltangim khale maryamgoli, az to bishtar baraye didan e Rayan roozshomari mikonim. mibini nasle dovomemoon che darand bozorg mishand?:)

@Mazdak: khosh bargashti! baba koli hesse dadash bozorgi dare, bia o bebin!