رفته بودیم کنسرت و رادین را پیش سام و رسا گذاشتیم. وقتی دنبالش رفتیم، خواب بود. صبح گزارش داد که: "من زن دایی و سام و رسا را شکست دادم. فقط نتونستم دایی رو تو خواب شکست بدم، چون سردرد داشتم. وگرنه من انرژی بیداری دارم"!ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
نوبره به خدا. المکوت
Post a Comment