ديدم باز صدايى از پسرك نمى آيد، به بابايش گفتم دارد يك دسته گلى به آب مى دهد. اصولا مامانها پيشگوهاى خوبى مى شوند! جلوى موهايش راقيچى كرده است، چون مى رفت توى چشمش! حالا فردا بايد ببريمش سلمانى.ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
دفتر خاطراتمان با شما
No comments:
Post a Comment