رادين اول بهمنماه 1385 معناي زندگي من و پدرش را وسعت داد. آغاز اين وبلاگ به مناسبت يكسالگي او بود و اينك با پيوستن آوين به ما، زندگي ما و وبلاگ خاطراتمان كامل خواهد شد
مامان یه چیز، نه دو چیز، نه سه چیز بگم؟ اول یه خبر خوشایند کننده است: من شامم رو تا ته خوردم. دوم اینکه من دستشوری دارم. سوم اینکه باید سه بار بلزم رو بزنم، چون سه روزه نزدم. کمکم می کنی؟
5 comments:
چی چی رو بزنه؟
با اجازه صاحب در یخچال من یک پیغام برای لیلا خالو جان اینجا می زارم:
"لیلا خالو جان آدرس ایمیلم رو برات تو فب مسیج کردم"
Kholse Roro...Doci jan...cheshmeman rooshan shod
gereftam...barat email mikonam.....
Radin jan chize dovoom kheyli mohem hast, aval uno daryaab!!
Khale Roro...
کل یخچال متعلق به شماست
Post a Comment