Saturday, June 23, 2012

يوگاي دونفره

هفته قبل كه خانه بود، تقريبا جز كارتون ديدن كار ديگري نكرد! فكر كنم خودش هم حوصله‌اش سررفته بود، اين بود كه براي اولين بار با علاقه آمد و يك يوگاي درست و حسابي با من و معلمم كرد. وروجك به‌خاطر حركات ‍ژانگولاري كه مي‌كند، بعضي حركت‌هاي سخت را خيلي خوب هم انجام مي‌داد. هر وقت كه پشت سرم را نگاه مي‌كردم و سرگرم يوگا مي‌ديدمش، قلبم پر عشق مي‌شد. اگر از معلمم خجالت نمي‌كشيدم، احتمالا تمام مدت مشغول جان زدنش بودم! خلاصه يوگاي آن روزم، خيلي چسبيد.ا

No comments: