Wednesday, April 11, 2012

واويلا

يك وقتهايي حقايقي كه مي‌داني به‌صورت بدي بهت يادآوري مي‌شود. چند ماه پيش گردهم‌آيي دانشكده بود و خيلي‌ها بودند كه اصلا نمي‌شناختم. يك گروهي هم بودند كه از ديد من خيلي مرداي گنده‌اي آمدند و كلي ريش و سبيل و موي فلفل‌نمكي در جمعشان بودند. گفتم احتمالا قبل از ورود من به دانشكده فارغ‌التحصيل شده‌اند. ازشان پرسيدم و وقتي فهميدم چند سال پس از خروج من از دانشكده وارد شده‌اند، تعجب كردم و اصلا هم خوشحال نشدم!ا

حالا حكايت امروز است و رزومه‌هايي كه داشتم بررسي مي‌كردم. سال تولدشان آنقدر با خودم فرق داشت كه به يك نگاه نمي‌توانستم سنشان را تشخيص بدهم و مجبور بودم سال تولدشان را از امسال كم كنم، تازه آخرش هم معلوم مي‌شد خيلي هم كم‌سن نيستند. ا

خلاصه هي هي!ا

پي‌نوشت: اگر بخواهم اين پست را يكجوري به رادين ربطش دهم بايد بگويم كه "پسركم، قدر لحظه‌هايت را بدان. پيش از آن‌كه بفهمي، مي‌گذرد"!اژي

5 comments:

leyla said...

besiar poste dardnaki bood :(

Anonymous said...

آزاده جان به شدت با پستت موافقم و با نظر لیلا خانم موافقتر
فقط فکر کن مازیار الان 21 سالشه

khaale roro said...

بیا سوته دلان گرد هم آییم...

leyla said...

delay del delay del...(dar edame sheere khale doci roro)
Doci...to hanooz vaght dari az javanit estefadeh kon

آزاده said...

مى بينم كه همه دردآشنايند!