يك وقتهايي حقايقي كه ميداني بهصورت بدي بهت يادآوري ميشود. چند ماه پيش گردهمآيي دانشكده بود و خيليها بودند كه اصلا نميشناختم. يك گروهي هم بودند كه از ديد من خيلي مرداي گندهاي آمدند و كلي ريش و سبيل و موي فلفلنمكي در جمعشان بودند. گفتم احتمالا قبل از ورود من به دانشكده فارغالتحصيل شدهاند. ازشان پرسيدم و وقتي فهميدم چند سال پس از خروج من از دانشكده وارد شدهاند، تعجب كردم و اصلا هم خوشحال نشدم!ا
حالا حكايت امروز است و رزومههايي كه داشتم بررسي ميكردم. سال تولدشان آنقدر با خودم فرق داشت كه به يك نگاه نميتوانستم سنشان را تشخيص بدهم و مجبور بودم سال تولدشان را از امسال كم كنم، تازه آخرش هم معلوم ميشد خيلي هم كمسن نيستند. ا
خلاصه هي هي!ا
پينوشت: اگر بخواهم اين پست را يكجوري به رادين ربطش دهم بايد بگويم كه "پسركم، قدر لحظههايت را بدان. پيش از آنكه بفهمي، ميگذرد"!اژي
5 comments:
besiar poste dardnaki bood :(
آزاده جان به شدت با پستت موافقم و با نظر لیلا خانم موافقتر
فقط فکر کن مازیار الان 21 سالشه
بیا سوته دلان گرد هم آییم...
delay del delay del...(dar edame sheere khale doci roro)
Doci...to hanooz vaght dari az javanit estefadeh kon
مى بينم كه همه دردآشنايند!
Post a Comment