بچهها كارتون خيلي دوست دارند، بعضي بچهها خيلي خيلي دوست دارند، درست مثل بچه ما! صبح كه ميآمدم خواب بود. الان زنگ زدم باهاش حرف بزنم، هي خداحافظي ميكند. آخرش هم گفت "ميشه الان برم كارتون ببينم؟!"ديروز وقتي پدرش آمد خانه، رادين هيچ عكسالعملي نشان نداد. وقتي هم پدرش پرسيد "باباي آدم مياد خانه، نبايد سلام كرد؟" جواب داد كه "كارتونم تموم شه، بعد!" و پدر جان گفت كه "پس كارتون از بابا مهمتر است؟". به بابايي ميگويم آخر خودمان كه نبايد اين را بگوييم! اينجور مواقع ياد شازده كوچولو ميافتم و آن سيارهاي كه فقط يك پادشاه داشت. پادشاهه بهش گفت من بايد امر كنم، اونم گفت پس يه امري گفت كه من اطاعت كنم. مثلا امر كن كه برم (نقل به مضمون). حالا حكايت ماست و اين شازده كوچولويمان. گاهي بايد عاقلانه امر يا اظهار نظر كنيم!ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment