رادین به مهد بی علاقه شده است. نمی دانم اقتضای سنش است یا مساله چیز دیگری است. دوست دارد دیر برود و زود بیاید که شدنی نیست. فکرم را مشغول کرده است.ا
به مانا گفته است وقتی زن و بچه دار شد، بله زن و بچه دار، سی دی های کارتونش را به دوستانی که به خانه اش می آیند، می دهد. در ضمن دوست دارد دو تا بچه داشته باشد، یک دختر و یک پسر. ولی خودش همین جور تکی خوب است!ا
آنقدر از دیدنم ذوق کرد که خستگی سفرم یادم رفت. در ضمن نگارش این چند خط به این معنای خوش است که چرخهای هواپیما باز شد و هواپیما دچار سانحه دیگری نیز نشد! البته خلبان اطمینان داده بود که "هیچ نگرانی وجود ندارد و مسافران گرامی به سلامت به مقصد خواهند رسید"! البته وقتی به یکی از همکاران گفتم، خاطره جالبتری تعریف کرد از خلبانی که در آخر هر صحبتش در طول پرواز اضافه می کرد که "نکش خداست" (با ضم کاف)!ا
No comments:
Post a Comment