Sunday, August 14, 2011

همه‌مان دوست داريم جدي گرفته شويم، بچه‌ها هم همين‌طور. ديديد گاهي يك بازي برايشان چقدر جدي مي‌شود؟ مثل امروز صبح رادين كه خرسي شده بود بچه‌اش و تمام مدت نگران نوه جان ما بود. وقتي ديد كه من هم در بازيش شريك شده‌ام، مي‌توانستم احساس رضايتش را ببينم. آخرش هم بچه‌اش را در تخت خودش خوابانديم تا وقتي كه برگرديم. تا به حال سه تا بچه به تناوب داشته است، همين خرسي، يك پيشي و يك عروسك آوازخوان. تنوع جالبي است!ا

No comments: