Monday, January 31, 2011

صداقت بچگانه

می پرسم مهدکودک چه کار کردید؟ می گوید: "ورزش داشتیم". می گویم ای وای، یادمان رفت لباس ورزش بپوشی. خانم معلمت چیزی نگفت؟ با بی تفاوتی می گوید: "چرا، گفتم یادمان رفت برنامه را نگاه کنیم".ا

بهش گفتم تا این کشتی گرفتن با همه را کنار نگذارد، کارتون اجازه ندارد ببیند. جواب داد که "رفتم فلان جا کارتون می بینم، فلانی که پیشم است کارتون می بینم، وقتی خوابیدید خودم سی دی می ذارم، ...". حرفش را قطع کردم و گفتم بهتر نیست به جای اینکه اینقدر به خودت دردسر بدهی، پسر خوبی باشی؟ گفت: "نه، پسر خوبی بودن خیلی سخت تره"!ا

رفته بودیم مهمانی خانه درسا کوچولو. پسرک ما اولش یک کم بی حوصله بود و نمی رفت بازی کند. آخر مهمانی پرسیدم دیدی چه دختر کوچولوی خوب و نازنینی بود؟ گفت: "آره، ولی من بعضی جاها خوب نبودم"!ا

راستی، ما آدم بزرگها دقیقا کجای جاده بزرگسالی صداقتمان را جا می گذاریم؟!ا

4 comments:

khaale roro said...

khob masale ine ke aslan jadeye bozorgsali az koja shoroo mishe ke bad hala ma peida konim sedaghatemoon ro kojash ja gozashtim.

آزاده said...

osoulan shoma az navigator estefade mikonid na ma. Vali be onvane yek asl bebin avalin ghossei ke yadet miad key boode(kharide bastani hesab nist!), ehtemalan haman moghe ast.

khaale roro said...

bi ensaf. intori ke man az 9 salegi bache naboodam dige :(

dar zemn am-nima ham salam miresanad.

آزاده said...

Yani gheyr az kharide bastani ham bood?

Dar zemn be am-nima salam beresoon, begoo shabha balesh khersisho baghal mikone, gahi ham saresh mibare ziresh ghayem mikone ke khabesh bebare.