Tuesday, October 26, 2010

روزهایی که گذشت

روزهای شلوغی بود روزهایی که گذشت، به این اضافه کنید یک مامانی که یا به دلیل شلوغی این روزها یا به دلیل پازل درست کردن ممتد تا پاسی از شب در این هیری ویری، دچار افت فشار هم شده باشد. رفتم جلسه مادران در مهدکودک، کلی از پسرکمان تعریف کردند و ما هم مشعوف شدیم. در ضمن پس از رایزنی با این ور و آن ور، ما که عبارت باشیم از مامان و بابای عزیز، تصمیم گرفتیم که برای مدتی محدود کمی کمتر به عزیز دلمان "بکن نکن" کنیم و ببینیم به سلامتی مقطع سلام نکردن و جواب دیگران را ندادن و ... می گذرد یا خیر. خلاصه اینکه اگر رادین را دیدید و جواب سلام یا سوالتان را نداد و مامان و بابایش هم اصلا عین خیالشان نبود و فقط لبخند زدند، تعجب نفرمایید!ا


3 comments:

mehrnaz said...

behtarin kar ro mikony azizam radin ghashangam hame chy ro balade dar zemn vasash yek emaile gobe ferestadam bos be hameye shoma azizanam

mehrnaz said...

behtarin kar ro mikony azizam radin ghashangam hame chy ro balade dar zemn vasash yek emaile gobe ferestadam bos be hameye shoma azizanam

khaale roro said...

hala radino velesh kon. vali khodet maman jan, shoma ke bache nisti, kar ziyad dari dige ta nesfe shab pazel bazit dige chiye?! nakon az in kara farzandam.