به سلامتی ده شب قرار مامان و رادین امشب به پایان می رسد. کدام ده شب؟ ده شبی که مامان قبول کرده بود رادین روی زمین بخوابد! البته چاره ای هم نداشت، از اینکه در اتاق خودش نخوابد که بهتر بود. البته با دیدن قیافه آویزان پسرکش از کم شدن تعداد انگشتهای نگهدارنده حساب شبها، مامان خودش ده تا بعدازظهر را در ادامه ده شب اضافه کرد! ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
7 comments:
خوب اون که بعد از ظهرا نمی ترسه تو تخت بخوابه. شبا می ترسه. خیلی بذل و بخششت فایده ای به حالش نداره.
راستش اون موقع نه اون یادش بود دلیل روی زمین خوابیدنش این بود نه من!
mishe manam oomadam roye zamin pishe Radunak bekhabam??
indafe vaghean daram miam!
"adam vaghti yek khahare ghorbat oftade dare yek meghdar weblogesh ro up mikone vaghti oon badbakht marize ke delesh gholombe tar az ini ke hast nashe." Confucius
منتظریم لیلا خاله جان!
چشم، خاله کنفوسیوس. حالا ما دلمون از دوریت قلمبه میشه چیکار کنیم؟ تو حداقل یک وبلاگ "دیر به روزشونده" داری!
hala shayad manam ye weblog zadam. esmesham mizaram ghorbatestoon!
نخیر، حالش خیلی بده انگار:(
Post a Comment