هر از گاهي آشپزي ميكند، لگو يا خرده كاغذ ميريزد داخل ظرف و غذا درست ميكند. امشب مثلا يك كاغذ دستش گرفته بود و سفارش ميگرفت:ا
سلام خانم، من آقاي آشپزم.چي ميخوريد؟ ا
ا، چرا عصباني هستيد؟
ا(باور كنيد تا حالا نه من و نه پدرش در هيچ رستوراني دعوا نگرفتهايم، اين قسمت كاملا تخيلي بود!)ل
2 comments:
من عصبانی هستم چون گشنمه! من غذاهای دانشگاه را دوست ندارم! من وقت ندارم غذا بپزم! من هر چی غذای فریز شده داشتیم خوردم! من من کله گنده
اتفاقا ما هم چند وقته نه چيزي تو فريزر داريم نه بيرونش!
خدا نگه دارد فست فود را تا اسفندماه بگذرد
Post a Comment