دو روز پيش اولين جلسه مهدكودك رادين بود. پسركم ديگر بزرگ شده است، اگرچه گاهي باورش سخت است. امروز كه داشتيم نهار ميخورديم، وقتي داشت براي گريز از غذا خوردن دنبال يك راهحل ميگشت (ميخواهي يك كاري كنيم من راحتتر باشم؟!) و در عين حال با قيافه كاملا مصمم ماستش را ميخورد، از اين همه بزرگ شدنش جا خوردم!ا
راستي چون احتمالا كممشغلهترين مادر كلاس بودم، بهعنوان نماينده مادران اعلام آمادگي كردم.ا
پينوشت: خوشبختانه از مهدكودك رادين خيلي راضيم و خودش هم خيلي دوست دارد.تكت
2 comments:
osoolan shoma madare bikari hasti...az in bloge Radin ham peydas!!! bad nist ye kam sare khodet ro garm koni!!!!!!!!! :-)
Yeki tanesh mikhare ha!
Post a Comment