ما سالم و نه چندان خسته رسیدیم. همسفر کنجکاو و مشتاق من هم کلی هیجان زده بود. تمام راه هم نگران چمدان ها بود که مبادا گم شوند(شب قبل یکی از اسباب بازی هایی را که برایش در چمدان گذاشته بودم، دیده بود). توی فرودگاه امام که منتظر بودیم، همه اش می گفت: "پس چرا هواپیمای ما نمی آید؟ صداش بزن بگو بیاد دیگه"؛ هرچه ام می گفتم صدایم بهش نمی رسد، تو کتش نمی رفت!ا
فعلا مشکل خاصی نیست، اگر یک کشور باشد که بردن بچه ات به سفر کاری خیلی طبیعی باشد، همین جاست!فعل
No comments:
Post a Comment