رادين نشسته بود روي دوش بابايي و چرخ ميزدند كه ناگهان گفت: "به، اومديم سافاري؛ اي باباي شترمرغ"! قبل از اينكه بتوانم به بابايي بخندم، رو به من گفت: "ا، سلام مامان كرگدن"! ديگر وقتي خودش يا قورباغه است يا كرگدن يا زرافه، ما هم بايد بهش بياييم.ا
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
3 comments:
:-) Mah bud in postet, lol. Radunak jan in "Fil Khale" ham mohkam miboosatet.......
hich na vo kargadan!!!!
hala migoft boldozer ye harfi :D
belakhare be cheshme yeki gonde oomadim; lol!
Post a Comment