امروز روز پدر است. رادين هم ديروز در مهدكودك اولين كاردستياش را درست كرد كه يك كارت تبريك براي بابايي بود. خودش قلبهاي صورتي روي كارت را چسبانده بود. خلاصه يكي از آن زمانهايي بود كه پدر مادرها را به اوج مي رساند. ا
پينوشت1: شب كه بعد از خواباندنش آمدم براي جمع و جور كردن كارهاي خانه و پايم رفت روي يكي از اين لگوهاي تيزي كه گوشه كنار خانه بهوفور پيدا ميشود، فكر كردم اين هم از آن لحظاتي كه از اوج ميآوردت به حضيض!ا
پينوشت 2: از ديروز پديده نادري به ايران رسيده است؛ گرد و غبار زيادي كه باعث ميشود حتي نور خورشيد به سختي به زمين برسد. گرد و غبار حتي در شب حسابي بهچشم ميآمد. خلاصه نمرديم و بعد از زلزله و سيل و ...، اين يكي را هم ديديم. واقعا كه زندگي در اين مملكت هيچ وقت تكراري نميشود!ا
No comments:
Post a Comment