Friday, June 19, 2009

تخيل

رادين رفته است زير صندليش و به من مي‌گويد: "مامان، رفتم توي رودخونه، پهلوي پيش ماهي‌ها، تو هم بيا پهلوي پيش من". چندي پيش نگران جدي شدن دنياي تخيلي‌اش بودم؛ ولي اين روزها اگر راهم بدهم، من هم مي‌روم همان‌جا! ا
ا
پي‌نوشت: راستي ديگر دستش به كليد برق اتاقش مي‌رسد.رايپي‌نو

3 comments:

Unknown said...

رادین جون اگر پهلوی پیش تو در رودخانه پر از ماهیت برای من هم جا پیدا میشود بگو تا بیام که از این بیایان واقعی بیزارم

khaale roro said...

bolboli jan chand rooze khale bahat harf nazade. bas ke asab masab nadare. khoobe mamani inja ro update mikone.

Unknown said...

رادین جون یادم رفت بهت بگم حالا که دستت به کلید برق میرسه هرگز نشه فراموش لامپ اضافه خاموش